مرگ مغزی به عنوان عدم وجود دائمی تمام رفلکس های قشر و ساقه مغز تعریف می شود. طیف گسترده‌ای از حرکات خود به خود یا رفلکس که رفلکس مدولاری در نظر گرفته می‌شوند، در موارد ضربان قلب که به نظر مرگ مغزی می‌رسند، مشاهده می‌شود، که ممکن است در تشخیص مرگ مغزی تردید ایجاد کند و باعث تاخیر در روند اهدای عضو از اهداکننده متوفی شود. فرکانس و نوع رفلکس های مدولاری و عوامل موثر بر وقوع آنها در موارد مرگ مغزی را تعیین کردیم.

در طی یک سال، ۱۲۲ بیمار دارای معیارهای مرگ مغزی در بخش مراقبت‌های ویژه تهیه اعضاء بیمارستان مسیح دانشوری بستری شدند. وجود رفلکس های نخاعی توسط هماهنگ کننده های آموزش دیده ارزیابی شد و در فرمی علاوه بر سایر اطلاعات شامل مشخصات دموگرافیک، علت مرگ مغزی، زمان تشخیص مرگ مغزی، سابقه کرانیوتومی، علائم حیاتی، سطح الکترولیت سرم و پارامترهای ثبت شد. تعیین گاز خون شریانی

اکثر موارد (۶۳%) مرد بودند و میانگین سنی ۱۵ ± ۳۳ سال بود. ≥ ۱ رفلکس نخاعی در ۴۰ مورد مشاهده شد

(۳۳ درصد). شایع ترین رفلکس پاسخ کف پا (۱۷٪) و پس از میوکلونوس (۱۰٪)، رفلکس خم شدن سه گانه (۹٪)، رفلکس اکستنشن پروناتور (۸٪)، و رفلکس موی انگشت پا (۷٪) بود. میانگین فشار خون سیستولیک در مواردی که رفلکس های مدولاری را نشان می دادند به طور قابل توجهی بالاتر از سایر موارد بود (۱۹±۱۲۶ میلی متر جیوه در مقابل ۱۷±۱۱۶ میلی متر جیوه؛ ۰.۰۰۷ = P).

رفلکس های نخاعی اغلب در موارد مرگ مغزی رخ می دهد، به ویژه زمانی که پس از درمان در واحد تهیه اندام از نظر همودینامیک پایدار می شوند. مشاهده این حرکات توسط مراقبین و اعضای خانواده تاثیر منفی بر کسب رضایت خانواده و اهدای عضو دارد.

افزایش آگاهی در مورد رفلکس های نخاعی برای جلوگیری از سوء ظن در مورد تشخیص مرگ مغزی و تاخیر در اهدای عضو ضروری است.