خانواده های بیماران مرگ مغزی، بعد از اینکه برای اهـدای عضو عزیزشان رضایت دادند، ممکن است تمایل داشته باشند با کسانی که این اندام (قلب، کبد، کلیه، قرنیه و …) را دریافـت می کنند، ارتباط داشته باشند و از سرنوشت اندام اهدایی مطلـع شوند. تجارب سوگواری خانواده های اهدا کننده اعضای بدن فرد فوت شده نسبتا پیچیده است و شامل آگاهی از زنده ماندن قسمتی از بدن خویشاوند فوت شده ، دردِ مرگ ناگهانی اتفاق افتاده، امید به استمرار زندگی ، ونیز این امید می شود که از طریق ادامه ارتباط با فرد دریافت کننده پیوند، رابطه خود را با اندام عزیز از دست رفته شان حفظ کنند می باشد.
خانواده ها تمایل به حفظ بدن بستگان و ارتباط با تصویر روانشناختی متوفی دارند و پس از اهدا عضو متوفی، انتقال مجدد وابستگی از فرد متوفی به فرد گیرنده، این امر را امکان پذیر می کند.
اما مسئله قابل توجه این اسـت کـه بـه طـور طبیعـی رونـد ارتباط دو خانواده اهداکننـده و گیرنـده عضـو، در اکثـر نقـاط جهان، مجهـول و نامشـخص اسـت. در ایران نیز با وجود قانونیتوصیه به عدم ملاقات خانواده اهداکننده و افراد گیرنده عضو، شواهد بالینی و روزمره نشان می دهد که روند آشنایی به صورت محرمانه و همراه با محدودیت و نظارتی که در کشورهای دیگر دنیا انجام می شود، نیست و بنا به درخواست خانواده اهدا کننده و یا گیرنده، برخی از تیم های، پیوند از همان ابتدا آنها را آشنا می کند و همدیگر را بدون هیچ گونه نظارت و محدودیتی ملاقات می کنند.
این مطالعه با همکاری دانشگاه توانبخشی و سلامت اجتماعی به منظور تبیین پیامدهای روان شناختی تماس خانواده های اهداکننده و افراد گیرنده عضو، و تعیین الگوی مناسب مراوده منطبق با نیازهای روانی-اجتماعی افراد گیرنده صورت گرفت تا بتوان پرتکل مشخص در این زمینه ارائه داد.